كتابهايي هستند كه اگر كسي با آنها چنانكه بايد سر كند، يعني جانمايهي انديشهي آنها را زندگاني كند، نقشي ناستردني بر روان آدمي ميگذارند، زيرا سر و كار آنها با جان آدميست. اينگونه كتابها نه معلوماتاند كه عقل آدمي را خوراك دهند، نه ادبيات كه حس و عاطفه را برانگيزانند، بلكه جان آدمي را بيدار ميكنند و با او در سخن ميآيند. جان آدمي برتر از عقل و احساس اوست و آن گرهگاهيست كه در آن عقل و احساس با هم ميآميزند و به مرتبهاي والاتر بركشيده ميشوند. و در آن مرتبه است كه جانِ بيدار پديدار ميشود كه با جهان از درِ سخن درميآيد و مشكل او نه چيزهاي گذراي جهان و روزمرّگي زندگي، بلكه مسئلهي جاودانگي و بيكرانگيست؛ راز هستيست. چنين كتابهايي ميخواهند دري به روي جاودانگي و بيكرانگي باشند و انسان را از تنگناي جهان روزمرّهي احساس و كوتهبينيِ عقل خودبنياد برهانند. كتابهاي مقدس چنيناند. كسي به جانمايهي كلامشان راه ميبرد كه جاناش در پرتوِ آن كلام به روي جاودانگي و بيكرانگي گشوده شده باشد. چنين گفت زرتشت نيز چنين كتابيست.
نويسنده
|
فردريش نيچه
|
مترجم
|
داريوش آشوري
|
قطع
|
رقعي
|
نوع جلد
|
شوميز
|
زبان
|
فارسي
|
تعداد صفحات
|
384
|
سال انتشار
|
1403
|
نوبت چاپ
|
52
|
ابعاد
|
* *
|
وزن
|
380
|