بدينسان آن جامهي ژنده به ردايي مبدل ميشود كه آشكارا نماد جهد و كوشش زاهدان دورهگرد سرياني براي نيل به فروتني و خضوع كامل است. ظاهراً نزد عرفاي مسلمان نيز پوشيدن جامهاي ژنده برخاسته از همين ريشهها و بنيادهاست. پوشيدن چنين جامهاي اعتراف و اقرار عارف به خضوع و فروتني كامل است. اين كوشش آگاهانه براي نيل به كمال، با انكار، تحقير و ناچيز انگاشتن خويشتنِ خويش در لطايفي كه از بايزديد بسطامي نقل شده، به نيكي به بيان درآمده است. زاهدي از بايزيد ميپرسد كه چگونه'' به تجارب عرفاني رسيده است حال آنكه وي خود به زعم سي سال عبادت بدان مقام نرسيده است. با يزيد ميگويد:" اين ساعت برو و موي محاسن و سر را پاك بُستُره كن و اين جامه كه داري بركش و ازاري از گليم بر ميان بند و توبرهاي پر جوز بر گردن آويز و به بازار بيرون شو و كودكان را جمع كن و بديشان گوي هر كه مرا يكي سيلي ميزند يك جوز بدو ميدهم. همچنين در شهر ميگرد هر جا كه تو را ميشناسند آن جا رو و علاج تو اين است. ..." (از متن كتاب)
نويسنده
|
گئو ويدن گرن
|
مترجم
|
بهار مختاريان
|
قطع
|
رقعي
|
نوع جلد
|
شوميز
|
زبان
|
فارسي
|
تعداد صفحات
|
196
|
سال انتشار
|
1393
|
نوبت چاپ
|
1
|
ابعاد
|
* *
|
وزن
|
225
|