كشيش پروتستان اهل برلين، يوهان فريدريش زولنر، در مقالهى كه در سال 1783 در مخالفت با "نكاح عرفى" نوشت به سرگشتگىهايى اشاره كرد كه "به نام روشننگرى در دل و ذهن مردم به وجود آمده است...". وى در جايى از نوشتهاش مفهوم روشننگرى را به چالش كشيد و پرسيد "بهراستى روشننگرى چيست". اين پرسش پنهان كه در پانوشت آن مقاله آمده بود، نتايج ثمربخش و ژرفى در تاريخ فلسفه بر جاى نهاد. چراكه بسيارى را بر آن داشت كه پاسخى به اين پرسش بدهند. بخش عمدهاى از مقالات اين كتاب همين پاسخها و بحثهايى هستند كه در همان سدهى هجدهم، در پى آنها درگرفتند. مقالهى معروف كانت با عنوان "روشننگرى چيست" نيز در پاسخ به همين پرسش نوشته شد: "روشننگرى خروج آدمىست از نابالغىِ به تقصيرِ خويشتنِ خود. و نابالغى، ناتوانى در به كار گرفتن فهم خويش است بدون هدايت ديگرى".
روشنىيابى جنبشى است كه به زبان تمثيل مىتوان آن را به "گناه دومين" آدمى تشبيه كرد. "گناه نخستين" خوردن از ميوهى درخت معرفت است و "گناه دومين" آغاز معرفتيابىِ آدمى است با در كار آوردنِ عقلِ سنجشگرِ خود و دليرى كردنش در كاربست فهمِ خويشتن، فهم انسان و جهان، آنچنان كه در واقع هست و نه آنچنان كه سنت انتقادى قرنها به او فراداده است و پيشينيان او پنداشتهاند. مقالههاى اين كتاب در واقع دنبالهى منطقىِ مقالههايى است كه در كتاب روشننگرى چيست؟ تعريفها و نظريهها آمده است. در اين كتاب نيز بحثى پى گرفته مىشود كه دويست و اندى سال پيش آغاز شد و هنوز هم در چارگوشهى جهان ادامه دارد.
نويسنده
|
كانت - لسينگ - هردر و ديگران
|
مترجم
|
سيروس آرينپور
|
قطع
|
رقعي
|
نوع جلد
|
شوميز
|
زبان
|
فارسي
|
تعداد صفحات
|
248
|
سال انتشار
|
1402
|
نوبت چاپ
|
9
|
ابعاد
|
0 * 0 * 0
|
وزن
|
260
|