هدفِ اين کتاب يکپارچهسازي بينشهاي رايج در بسياري رشتهها در يک نظريهي نوروني منسجم زباني است. ممکن است اينگونه به نظر برسد که چنين تلاشي ضرورت ندارد. مگر نه اين که زبان يکي از کارکردهاي آشکارِ مغزهاي ماست ــ چه چيز ديگري ممکن است باشد؟ يقيناً ديگر تواناييهاي انسان، مثلِ کنترلِ حرکت، شنيدن، و مخصوصاً ديدن براي دهههاست که بهعنوان نظامهاي نوروني موردِ مطالعه قرار گرفتهاند. اما زبان هنوز غالباً يک نظامِ نمادي انتزاعي در نظر گرفته ميشود که هيچ ارتباطي با مغز و تجربهي انسان ندارد. از مطالعاتِ صوري زبان دانشِ پايدارِ فراواني کسب شده است، اما عجيب است که هنوز مفهومِ زبانِ ناجسماني صحنه را ترک نکرده است... طراحي کتاب بهگونهاي است که بايد به ترتيب مطالعه شود: هر فصل فهمِ ايدههاي فصلهاي بعد را فراهم ميسازد. اما همچنين اين امکان هم وجود دارد که ابتدا به بخشهايي که بيشتر دوست داريد نگاه بيندازيد و سپس تصميم بگيريد که ادامه بدهيد. شاخصهاي به ـ جلو به ـ عقبِ زيادي وجود دارد که در يکپارچهسازي مطالب مؤثرند. پردازشِ اطلاعات مضمونِ مرکزي اين کتاب است. زبان و انديشه بهطور ذاتي مربوط به کسبِ اطلاعات، کاربردِ اطلاعات، و انتقالِ اطلاعات هستند... اگر ميخواهيد بدانيد که مغزِ ما چهگونه انديشه و زبانِ ما را ميسازد، اين کتاب ميتواند در اين راه کمکِ مؤثري باشد. (از پيشگفتار کتاب)
نويسنده
|
جروم فلدمن
|
مترجم
|
جهانشاه ميرزابيگي
|
قطع
|
رقعي
|
نوع جلد
|
شوميز
|
زبان
|
فارسي
|
تعداد صفحات
|
454
|
سال انتشار
|
1397
|
نوبت چاپ
|
2
|
ابعاد
|
* *
|
وزن
|
510
|