"نفسهايش از فرط هيجان تند ميشود. بهآهستگي از صندلياش بلند ميشود، بعد، روي سقف بالبال ميزند، محتاطانه، از فرش نرم ميگذرد و كنار قفسههاي كتاب معلق ميشود. بعد او را ميبينيد، جلادش در قفسههايي كه درست كنار در قرار دارند گير افتاده، مجلدات قطور طوري دورش را گرفتهاند كه فقط سر و بخشهايي از بدنِ بينهايت كجومعوج و معيوبش ديده ميشود. بلافاصله او را، آن پلكهاي بيمژه، و آن دهان پر از دندانهاي زرد مايل به قهوهاي را ميشناسد..."
(از متن كتاب)
نويسنده
|
ايوان كليما
|
مترجم
|
فروغ پورياوري
|
قطع
|
رقعي
|
نوع جلد
|
شوميز
|
زبان
|
فارسي
|
تعداد صفحات
|
312
|
سال انتشار
|
1399
|
نوبت چاپ
|
4
|
ابعاد
|
0 * 0 * 0
|
وزن
|
310
|