"اميلي ديكنسون، گرچه بهخاطر شعرهايي كه گهگاه همراه نامههايش براي دوستانش ميفرستاد، در ميان آنان از شهرت برخوردار بود، اما تا تاريخ مرگاش بهسال 1886، يعني وقتي كه خواهرش تودهي انبوهِ دستنوشتههايش را در اتاق كارش يافت، كسي از اندوختهي پنهاني او خبر نداشت. ]...[ وزن در شعر او آرام و كوتاه است، كه هجا را برجسته ميكند، مانند يك ميكروسكوپ. تمركزي ژرف در شعر او هست كه تمام واژهها در آن با دقت، اما تا حدودي بيدغدغهي ارتباط، كنار يكديگر قرار ميگيرند. اين است كه به نظر ميرسد هجاهاي مجزا در نقطهي سُرخوردن بهسوي مفاهيمِ بهكلي نو آفتابي ميشوند. شعر او تراكم موزاييكوار و رمزنگارانهي ايدهها در چيزي است كه شاعر در يك تخيل توفنده رمزگذارياش كرده است؛ نوعي بينش قيامتنگر." (از متن كتاب)
نويسنده
|
اميلي ديكنسون
|
مترجم
|
محمدرحيم اخوت - حميد فرازنده
|
قطع
|
رقعي
|
نوع جلد
|
شوميز
|
زبان
|
فارسي
|
تعداد صفحات
|
280
|
سال انتشار
|
1388
|
نوبت چاپ
|
1
|
ابعاد
|
* *
|
وزن
|
295
|