هنينگ مانکل (1948ـ2015)، نويسندهي سوئدي و فعال اجتماعي و سياسي، عمدهي شهرتاش را وامدار رمانهاي پليسي است. اما در اين رمان، با نثري ساده و شوخ، به زندگي پزشک بازنشتهاي ميپردازد که انزوا گزيده، اما با اتفاقاتي که رخ ميدهد به ارتباط با آدمهاي ديگر وادار ميشود.
«شرمنده شدم. هميشه در چيزهاي ديگران کاوش ميکردم. حتا بلد بودم با بخار پاکتِ نامه را باز کنم و بعد دوباره بچسبانماش. مادر مجموعهاي نامه داشت، مربوط به دوران جوانياش، که در آنها خطاب به دوستي همهي رازهايش را گفته بود. کمي پيش از مرگاش روباني دور آنها پيچيد و ازمان خواست آنها را بسوزانيم. اين کار را کردم ــ اما اول خواندمشان. دفتر خاطرات دوستدخترهايم را ميخواندم و به کمدهاشان هجوم ميبردم؛ بلد بودم چهطور ميزهاي پزشکان همکارم را وارسي کنم. و حتا بيمارهايي بودند که محتويات کيفشان را بهدقت بررسي ميکردم. هيچوقت پولي ندزديدم. بهدنبال چيز ديگري بودم. راز. ضعف آدمها. و چيزهايي که هيچکس نميدانست بهجز من.»
نويسنده
|
هنينگ مانكل
|
مترجم
|
امير يدالهپور
|
قطع
|
پالتويي
|
نوع جلد
|
شوميز
|
زبان
|
فارسي
|
تعداد صفحات
|
384
|
سال انتشار
|
1397
|
نوبت چاپ
|
1
|
ابعاد
|
* *
|
وزن
|
280
|