حکومت پادشاهان فعلي بريتانياي کبير انباشته از بيدادگري و غصب و ستم به مستعمرات است و اين روش بدان منظور است که بر ما حکومت مطلقه و مستبد داشته باشد. ... وقتي که جور و ظلم و سوءرفتارها به درازا کشيد و مداومت يافت، از حق مردم بلکه از وظيفه آن‌هاست که اين‌گونه حکومت‌ها را ساقط کنند. تا به حال، مستعمرات با شکيبايي متحمل چنين مظالمي شده‌اند و اينک وقت آن رسيده است که سيستم حکومتي خود را تغيير دهند. ... ما اين حقايق را از بديهيات مي‌دانيم که همگي مردم مساوي آفريده شده‌اند و اين‌که آفريدگارشان بدان‌ها حقوق خاص و غيرقابل انتزاعي اعطا نموده است که از آن جمله است حق زندگي، داشتن آزادي، و جست‌وجوي خوشبختي: و به‌منظور حفظ اين حقوق، مردم براي خود حکومت‌هايي تأسيس خواهند کرد و با ميل و رضاي خود به آن حکومت‌ها اختيار و اقتدار خواهند داد. ديگر اين‌که هر گاه اين حکومت‌ها ازراه راست منحرف شوند، از حقوق مردم است که آن‌ها را تغيير داده و ساقط سازند و حکومت‌هاي تازه‌اي روي کار آورند. (از اعلاميه استقلال، 1776)