چندي است كه معرفي اسلام هم‌چون ديني سركش در برابر مدرنيته به فعاليتي پيش‌پاافتاده تبديل شده است. كساني كه برحسب موقعيت دين‌پژوه شده‌اند، براي يافتن علت‌هاي فروبستگيِ درمان‌ناپذير ذهني و فرهنگي‌اي كه ـ از ديد آنان ـ جهان اسلام دچار آن است به بررسي زندگي پيامبر اسلام و قرآن مي‌پردازند. اين دانشوريِ نوپديد بنيادگرايي اسلامي را بيان و نمود ستيزشي آشتي‌ناپذير و گوهرين ميان اسلام و غرب مي‌داند. رساله‌اي كه در دست داريد، مي‌كوشد جنبه‌ي سطحي اين تحليل‌ها را نشان دهد و بلندپروازي‌اش همانا پيش‌نهادن درک ديگري از جهان و تحول آن است... (از پيش‌گفتار کتاب)