کوچ شامار رماني است که زندگي يک کوچندهي کُرد را روايت ميکند. شامار پس از زلزلهي کرمانشاه، در عين سوگواري بهناگزير مادر خود را در گوري گروهي جا ميگذارد و با کولهباري از متون آئيني، و خاطرات و زيستههاي دوران دانشجويي به پايتخت پناه ميبرد؛ او حين تجربهي اشتغال در"کمپِنجات"، شاهد زوال روح و تن خود و همهي نامهايي است که در دفترِ گزارشکار روزانه مينويسد.
اين رمان روايتي چند لايه دارد؛ از گذار ذهني شخصيتها به دورهي قاجار تا سکونت و زيستن در مکانهاي استعاري، از صيرورت در متون قديم تا شرح بدنهايي که به زخمهاي التيامناپذير دچار شدهاند.
شامار در واقع صورت ديگر شخصيت ميژو در نفستنگي است؛ رمان قبلي فرهاد گوران که چند تن از منتقدان و صاحبنظران ادبيات آن را بهترين رمان دورهي خودش خواندند.
راوي کوچ شامار جايي به نقل از پدرش ميگويد؛ ستارهام پشت سرم سرنگون شده است. بنابرين ميکوشد با فراخواندن دختري که به او عشق ميورزد، پرتويي از آن ستاره برگيرد و به تاريکي آينده بتاباند.
نويسنده
|
فرهاد حيدري گوران
|
قطع
|
رقعي
|
نوع جلد
|
شوميز
|
زبان
|
فارسي
|
تعداد صفحات
|
208
|
سال انتشار
|
1397
|
نوبت چاپ
|
1
|
ابعاد
|
13 * 21.5 * 1.5
|
وزن
|
230
|