نه! توي خانه نميشود کشيد. نبايد کشيد. دود، مانند عميقترين و سمجترينِ دردها، به دورافتادهترين زاويههاي خانه، لاي صفحاتِ بههمچسبيدهي کتابها، به خلوتِ حقيرِ عنکبوتها، نفوذ ميکند و براي مدتها همانجا جاخوش ميکند، حتا اگر شادترينِ خبرها در چنين خانهاي پخش شود؛ همچون تمامي ارواحي که به گوشهکنار اين خانه، لابهلاي صفحاتِ بههمچسبيدهي کتابها و تاروپودِ قاليها خزيدهاند، و بيآنکه صدايشان را بشنويم وجود دارند. نهفقط ارواحِ مردگان، که ارواحِ نيامدگان نيز. شايد هم من زيادهازحد دچار چنين افکارِ خرافهباري هستم. نميدانم. آيا چنين عقايدي به کارمندبودن ربط دارد؟...
(از داستان "مطلقاً آبي")
نويسنده
|
كريم ميرزاده
|
قطع
|
رقعي
|
نوع جلد
|
شوميز
|
زبان
|
فارسي
|
تعداد صفحات
|
118
|
سال انتشار
|
1395
|
نوبت چاپ
|
1
|
ابعاد
|
* *
|
وزن
|
150
|