پيش از اين داستانهاي ديگري از طاهره علوي خواندهايم: زن در باد، زندگي من در سهشنبهها اتفاق ميافتد، من و هايدگر، من و اتاقهاي زيرشيرواني و اينك داستان بلند خانم نويسنده كه با كنكاش دروني زن ميانسالي به نام ناهيد شروع ميشود و روايت آن شيوهي متفاوتي دارد: "شما لاغر و دراز بوديد (قد 173 سانتيمتر) و نويسنده (از نوع بدبختش) با زنانگي ناپيدا و بيحضور (سينهتان مثل كف دست صاف بود). موهايي داشتيد سياه و ابروهايي پرپشت، كمي هم خشن بوديد (احتمالاً خيلي بيشتر از كمي) شايد اصلاً اين خلق نحستان بيش از بقيهي خلق و خوهايتان به چشم ميآمد" (ص 7 متن كتاب). اين روايت تا انتهاي كتاب حفظ ميشود و به همين شكل برشي از اتفاقات زندگي اين زن را بازميگويد.
"روزها چه كند ميگذشتند و چه طاقتفرسا! يكي پس از ديگري به اميد اينكه چيزي تغيير كند حال آنكه تغييري در كار نبود. همه چيز در همان حالت و همان مرحله مانده بود. اصلاً انگار زمان متوقف شده بود. شما كه بهطور حتم يكي از اصحاب كهف بوديد؛ در زماني جامانده و فراموش شده. درحالي كه ديگران ميرفتند و ميآمدند، ميخوردند و ميخوابيدند، دوست ميداشتند و دوست داشته ميشدند، شما در همان جاي چند ماه پيش بوديد" (ص 91 متن كتاب).
|
نويسنده
|
طاهره علوي
|
|
قطع
|
رقعي
|
|
نوع جلد
|
شوميز
|
|
زبان
|
فارسي
|
|
تعداد صفحات
|
192
|
|
سال انتشار
|
1384
|
|
نوبت چاپ
|
1
|
|
ابعاد
|
* *
|
|
وزن
|
225
|