ما خانهها، کوچهها، خيابانها و آدمهاي زيادي را ترک گفتيم، اما اگر جرأت مرور خاطراتشان را داشته باشيم، لحظه پرتپشِ لرزش و ريزش دل را حتماً تجربه کردهايم. لحظه سکوت پرهياهويي که با تباني ذهن سمج و دلِ ناماندگار پديد ميآيد و بس... بارها با خودمان گفتيم اگر دل هم مثل چشم در داشت ميبستيم يا اگر بلد بوديم، ذهن را از خاطرهها، و حافظه بويايي را از تمام عطرهاي گذشته خلاص ميکرديم، اما بدون اينها تنهاييمان را چگونه پر ميکرديم؟ آدمها ميآيند که بروند، رفتنشان به اندازهي آمدن نامنتظر و تکاندهنده است و ما با تواني که نميدانيم از کجا آوردهايم سنگينترين اتفاقها را ناباورانه تاب آورديم، با صبري که به تلخي آموختيم، نظرکردن و گذرکردن پيشه کرديم با اين باور که در گوشهها و زوايا و پس و پشت تمامي هدفهاي بزرگ و کوچکمان تحفهاي به اسم زندگي خانه دارد که بايد بتوانيم حظش را ببريم.
|
نويسنده
|
مهسا ملكمرزبان
|
|
قطع
|
رقعي
|
|
نوع جلد
|
شوميز
|
|
زبان
|
فارسي
|
|
تعداد صفحات
|
106
|
|
سال انتشار
|
1396
|
|
نوبت چاپ
|
1
|
|
ابعاد
|
* *
|
|
وزن
|
115
|