"آسمان تازه زاييده بود كه به آنجا رسيدم. ميگفتند: تو به دوران نقاهتاش رسيدهاي. زائوي پير چمباتمه زده بود و قدري خميده و دردمند به نظر ميرسيد. نوزادش، دختري بود تبآلود با گونههاي خيس و داغ. او بهقدري بزرگ و سنگين بود كه تمامي فضاي شهر را دربرگرفته بود. هوايي سنگين و شرجي كه شكم به زمين ساييده بود؛ بهانهجو نبود و اصلاً نميگريست. مثل زنان سالخورده و باتجربه عمل ميكرد: بر پيشانيات عرق مينشاند، پيراهن را به تنات ميچسباند و نفسكشيدن را برايت مشكل ميكرد طوري كه احساس ميكردي تا نيمهي ششهايت از آبِ گرم پر شده است."
(از متن كتاب)
نويسنده
|
نعمت كسرائيان
|
قطع
|
رقعي
|
نوع جلد
|
شوميز
|
زبان
|
فارسي
|
تعداد صفحات
|
280
|
سال انتشار
|
1393
|
نوبت چاپ
|
1
|
ابعاد
|
* *
|
وزن
|
325
|